با حسین فداییحسین، کارگردان نمایش «غول نخودفرنگی»
یک اقتباس وفادارانه
نمایش «غول نخودفرنگی» مخصوص مخاطبان کودک و نوجوان که این شبها در تالار هنر روی صحنه میرود با استقبال مخاطبان مواجه شده است. نکته مهم در این اثر تکیه بر عنصر فانتزی و خیال است که در دوره کودکی و نوجوانی سببساز خلاقیت و رشد ذهنی و نیز آموختن مهارتهای لازم برای یک زندگی سالم فردی و اجتماعی در این مخاطبان علاقهمند میشود.
رضا آشفته: حسین فدایی حسین سالهاست در مقام نویسنده، کارگردان و مترجم در حوزه تئاتر کودک و نوجوان فعالیت میکند و یکی از هنرمندان مؤثر در این حوزه است، او این روزها نمایش «غول نخودفرنگی» را کار کرده که براساس داستانی از جاناتان گراهام نوشته شده است. با او به همین انگیزه گفتوگویی کردهایم که در ادامه میخوانید.
چرا اقتباس برای تئاتر کودک؟
اقتباس این امکان را ایجاد میکند تا موضوع، داستان، موقعیت یا کلیت اثری از قالبی به قالب دیگر تبدیل شود و بتواند کاربردهای تازه پیدا کند. برای من قصه اثر جاناتان گراهام جالب و جذاب بود و احساس کردم با کمی تغییرات میتواند به اثر نمایشی جالبی برای کودکان امروز ما تبدیل شود؛ بنابراین تصمیم به اقتباس از این اثر گرفتم.
چه نوع اقتباسی را مدنظر قرار دادهاید و نسبت به متن اصلی جه تغییراتی را اعمال کردهاید؟
اقتباس صورت گرفته در نمایشنامه «غول نخودفرنگی» نوعی اقتباس وفادارانه است، چون هم فضا و مضمون تا حد زیادی با اصل اثر همخوانی دارد و هم ساختار و شخصیتها. البته از آنجاییکه دو نوع تبدیل صورت گرفته است یعنی هم ترجمه قصه انجام شده و هم برداشت از قصه به نمایش اتفاق افتاده، بنابراین شاهد تغییرات نسبتاً آشکاری هستیم ولی در مجموع تغییر و تبدیل آنقدر زیاد نیست که تبدیل صورت گرفته، اقتباس آزاد به نظر برسد.
بنا بر اساس چه تعریفی ترجیحاً برای کودکان تئاتر کار میکنید و به نظرتان چقدر این تعاریف و اصول در شرایط فعلی امکان تحقق دارد؟
من تئاتر را همواره گویاترین و مؤثرترین قالب بیانی برای انتقال هر مفهومی میدانم و ازآنجاییکه بچهها همیشه و بهخصوص در دنیای امروز با وجود برخورداری از امکانات و تکنولوژیهای متعدد و فراوان همچنان مشتاقانه از تئاتر استقبال میکنند، استفاده از تئاتر را امکانی برای فاصله گرفتن حتی کوتاهمدت از این تکنولوژیها میدانم؛ بنابراین به نظرم تئاتر بهخصوص در شرایط کنونی که بچهها و بهطورکلی آدمها به دلیل درگیر شدن با فضای مجازی و همینطور رسانههای مختلف از هم فاصله گرفتهاند، میتواند بار دیگر بین انسانها پیوند برقرار کند، برای دقایقی آنها را از فضای مجازی دور کند، کنار هم بنشاند و آنها را در یک تجربه هنری مشترک سهیم کند.
چقدر امکانات برای انجام تئاتر کودک مهیاست و اگر کمبودهایی هست چقدر دستوپا گیرند؟
ازآنجاییکه به اعتقاد من و البته بسیاری از صاحبنظران، بچهها لایق بهترین نمایشها هستند و شایسته است برای کودکان و نوجوان بهترین امکانات را به کار گرفت، باید بگویم برای رسیدن به چنین مطلوبی مشکلات و موانع زیادی وجود دارد. یکی از مهمترین این مشکلات بودجه است. به دلیل مشکل گرانی مواد و متریال تهیه یک اثر نمایشی مطلوب برای کودکان بسیار هزینهبر است این در حالی است که سقف بودجه و میزان کمکهزینه در نظر گرفتهشده برای تولید کار کودک بسیار پایین است؛ بنابراین با توجه به شرایط موجود نمیتوان انتظار داشت اثری با ویژگیها و استانداردهای لازم برای کودکان تولید شود. از طرف دیگر، کار تئاتر کودک و نوجوان یک فعالیت تخصصی و ویژه است که در بخشی به آدم متخصص خود نیاز دارد که علاوه بر تخصص فنی و هنری روانشناسی کودک بداند و با نیازهای این گروه سنی آشنا باشد. ما معمولاً در آثار نمایشی این گروه سنی چنین افراد متخصصی نمیبینیم. البته شاید این هم به مسئله بودجه مربوط باشد ولی بیش از هر چیز این مشکل به نبود آگاهی نسبت به این موضوع مربوط میشود. درواقع بسیاری از فعالان این حوزه چنین نیازی را احساس نمیکنند که هر بخشی از کار تولید نمایش کودک و نوجوان را به فرد متخصص خودش واگذار کنند تا شاهد این حجم از آثار متوسط و ضعیف در این زمینه نباشیم.
کار کردن در تهران آیا با آنچه در شهرستانها اتفاق میافتد متفاوت است؟
در یک نگاه کلی شاید به نظر برسد سطح آثار تولیدشده در حوزه تئاتر کودک در شهرستانها به دلیل کمبود امکانات و عدم حضور افراد متخصص پایینتر است اما این همیشه و در همهجا صدق نمیکند. بهخصوص اینکه تعداد آثار تولیدشده در تهران بسیار بیشتر از آثار شهرستانهاست و چهبسا بتوان ادعا کرد تعداد آثار تولیدشده در طول یک سال در تهران شاید با تعداد کل آثار تولید و اجراشده در شهرستانها برابری کند. از این منظر شاید بتواند گفت نمایشهای تولیدشده در شهرستانها درزمینه کودک و نوجوان شاید به لحاظ کمیت کمتر است اما به لحاظ کیفیت چهبسا بهتر باشد. در تهران افراد و گروههایی هستند که تولید و اجرای نمایش کودک برای آنها به شغل و حرفه تبدیلشده و همین در برخی موارد سطح توقع و سلیقه آنان را پایین آورده چون شکل کار روزمره را پیداکرده؛ اما در شهرستانها ازآنجاییکه چنین فرصتی برای یک گروه نمایشی کمتر دست میدهد شاهد آثار خلاقانهتر، پرانرژیتر و مطلوبتری برای بچهها هستیم. البته همانطور که گفتم این مسئله نسبی است و در همهجا و همواره صدق نمیکند.
این گروه چگونه توانست برای انجام این اجرا خود را آماده کند؟
تولید و اجرای نمایش «غول نخودفرنگی» بر اساس یک سفارش انجام شد. البته من متن را چند سال پیش نوشته بودم و اتفاقاً پیشتر به چند نفر از دوستان برای تولید سپرده بودم اما به دلایل مختلف تولید نشد. قبل از دوران کرونا هم برای تولید و اجرا در کانون پرورش فکری پیشنهاد دادم و مورد تصویب قرار گرفت اما شرایط کرونا اجازه تولید به ما نداد تا اینکه سال گذشته با جدی شدن برگزاری جشنواره تئاتر کودک و نوجوان، از سوی دبیر جشنواره آقای مشهدی عباس سفارش تولید نمایشی برای شرکت در جشنواره و بعد اجرا در تالار هنر به من داده شد و این باعث شد ما به تولید و اجرای نمایش به شکل جدتری فکر کنیم.
برای طراحی لباس، صحنه، گریم و نور چه ملاک و استانداردهایی را لحاظ کردهاید؟
آنچه در طراحی هنری (لباس، صحنه، گریم، نور و...) برای نمایش کودک اهمیت دارد در درجه اول کمک به انتقال مفهوم اثر و هماهنگی با حال و هوا و فضای قصه و نمایش و بعد تناسب با روانشناسی گروه سنی مخاطب است. هردوی این موارد باید به یک نسبت در نظر گرفته شود تا طراحی بتواند در خدمت اثر قرار بگیرد؛ بنابراین در تمام مراحل طراحی هنری سعی کردیم از افرادی استفاده کنیم که در این زمینه تجربه و تخصص لازم را داشته باشند.
موسیقی و افکت و حرکات موزون در جه راستایی میتواند یک اثر نمایشی را از جُنگ شدن دورنگه دارد؟
موسیقی، صدا، ترانه و آوا و حرکات موزون و فرمهای نمایشی همواره باید در خدمت فضای اثر و برای انتقال بهتر مفهوم باشند نه اینکه بخواهند مستقل از اثر بهاصطلاح ساز خودشان را بزنند. این امر در صورت مشخص بودن طرح اجرایی و داشتن برنامه در این زمینه امکانپذیر است وگرنه چنانچه قرار باشد بدون هماهنگی با سایر عوامل هر یک از این امور به شکل جداگانه به افراد واگذار شود هرگز نتیجه مطلوبی حاصل نمیشود.
چرا سراغ غول که یک موجود خیالی قدیمی است رفتهاید و سراغ موجودات خیالی امروزیتر نرفتهاید؟!
آنچه در این اثر بهعنوان مضمون و محتوای اصلی مدنظر است ابتدا نشان دادن فاصله بین افراد خانواده به دلیل درگیر شدن با فناوری و فضای مجازی در دنیای امروز است و بعد حضور موجودی فانتزی در خانه برای ایجاد پیوند بین افراد خانواده؛ بنابراین ما به دنبال موجودی بودیم که هم برای نسل امروز یعنی کودکان خانواده و هم نسل دیروز و گذشته یعنی والدین آشنا و جذاب باشد به همین دلیل به شخصیت غول فکر کردیم و به نظرمان رسید چنین شخصیتی بهترین ظرفیت را برای ایجاد این پیوند بین گذشته و حال دارد.
چرا فقط پدر و مادرها گرفتار فضای مجازی و ابزارهای مدرناند درحالیکه کودکان هم امروز در بسیاری از خانوادهها کم از والدینشان نمیآورند؟!
بله، اینیک واقعیت است اما کودکان و نوجوانان هم از بزرگترها الگو میگیرند. به همین دلیل ما روی گرفتار شدن والدین به فضای مجازی بهعنوان منشأ چنین مشکلی در خانواده تأکید کردیم. از طرف دیگر به نظرمان رسید بچهها به دلیل نبود امکان بازی و فعالیت جسمی بهناچار بهسوی فضای مجازی میروند درحالیکه اگر امکان فعالیت برای آنها در هر فضایی حتی خانواده فراهم باشد بهسرعت از آن استقبال میکنند. به همین دلیل سعی شد این واقعیت شاید کمی با اغراق در نمایش مورد تأکید قرار بگیرد.
با آنکه با تنوع میزانسن همراه هستیم در طول اجرای غول نخودفرنگی چرا همچنان احساس میشود که قسمتهای جلوی صحنه کمتر در خدمت اجراست؟
درصحنههای نمایش ما به دلیل وجود میز در بخش نشیمن خانه و البته تخت در اتاق سامی بهناچار میزانسنها بخشی در پشت میز و تخت و بخشی در جلو طراحی شده است اما ازآنجاییکه بازیهای پشت میز به خاطر منطق و ضرورت استفاده از میز بیشتر است، اینطور به نظر میرسد که میزانسنها سمت عقب صحنه رفته است. ما البته متوجه این مشکل بودیم ولی چون میخواستیم طبیعت زندگی در اطراف میز غذاخوری بهعنوان یک عنصر مهم در پیوند افراد خانواده حفظ شود مجبور به چنین طراحی شدیم. بااینحال همچنان سعی داریم اجرا به اجرا با رعایت منطق برخی از میزانسنها را به جلو منتقل کنیم.
چرا از تعامل با کودکان پرهیز شده و البته در یکی،دو لحظه بازیگران رو به بچهها به حالت راوی سخن میگویند، درحالیکه کودکان از تعامل و اشتراک عملی در طول اجرا بیشتر لذت میبرند؟!
من خودم از علاقهمندان به مشارکت با مخاطب در طول اجرا هستم و این فن و قابلیت در کارهای قبلیام وجود دارد اما سعی میکنم در حد ضرورت و لزوم از آن استفاده کنم. در نمایش «غول نخودفرنگی» مشارکت مخاطب بهصورت غیرمستقیم و حتی بدون رودررویی شخصیتها و برنامهریزی برای مشارکت اتفاق میافتد، بنابراین لزوم و ضرورتی برای مشارکت مستقیم احساس نکردم.
بازتاب این نمایش در میان بچهها در این شبهای اجراشده چگونه بوده است؟
معمولا من بازخورد اجرا را هنگام تماشای نمایش در سالن از نحوه ارتباط تماشاگر با لحظات نمایش ارزیابی میکنم. دراینارتباط معمولاً اجراهایی که تماشاگر بیشتر است به دلیل وجود سروصدا و همهمه ارتباط کمتری بین صحنه و تماشاگر دیده میشود. همینطور ارتباطی که تماشاگران نیمه جلویی سالن برقرار میکنند نسبت به ارتباط بخش انتهایی سالن به دلیل فاصله بیشتر به نظر مطلوبتر است؛ و نکته آخر اینکه ما اجرا به اجرا شاهد ارتباط بهتر تماشاگران با نمایش هستیم و این شاید خاصیت اجرای زنده باشد که بازیگران بهمرور تجربه ارتباطی بهتری را با تماشاگران کسب میکنند و آن را به کار میگیرند.