به میزبانی تالار هنر
نمایش پنگوئن ها در بوتۀ نقد قرار گرفت
نشست هفتگی کانون ملی منتقدان تئاتر ایران روز دوشنبه، ۳ مردادماه ۱۴۰۱ در تالار هنر و با حضور رضا آشفته و هومن نجفیان و زیبا برجیفلاح، نویسنده و کارگردان «پنگوئنها» در تالار هنر برگزار شد.
به میزبانی تالار هنر روز دوشنبه، 3 مردادماه ۱۴۰۱ رضا آشفته و هومن نجفیان به نقد و بررسی نمایش "پنگوئنها" پرداختند.
در ابتدای بحث و به عنوان ورودیهای برای پرداخت به نقد و بررسی اثر، رضا آشفته به بیان این مسأله پرداخت که برخی از بخشهای تئاتر در ایران به ویژه تئاتر کودک و نوجوان، کمتر مورد نقد و بررسی واقع میشود. این در حالی است که در جامعهی ما به قشر کودک و نوجوان از سویی به لحاظ کمی، تولیدات نه چندان زیادی به این حوزه اختصاص پیدا میکند و این بخش، مورد عنایت و توجه واقع نمیشود و از سوی دیگر نیز کیفیت، ضرورتی انکارناپذیر است و به هر حال روانشناسی خردسال و کودک و نوجوان، توجه ویژهای را میطلبد و کار و فعالیت در این حوزه، سختتر و پیچیدهتر است. بنابراین اگر کانون ملی منتقدان در خدمت دوستان و کادر اجرایی چنین نمایشهایی است، صرفا به این دلیل است که باب گفتوگو و نقد، باعث شود که حرکات بعدی، حرکاتی سنجیدهتر، خلاقانهتر و در عین حال کارشناسانهتری باشد. منتقدان تئاتر، هدفی جز این ندارند و قصد چوب لای چرخ گذاشتن ندارند و اتقافا در پی این هستند که این چرخ، بهتر و سادهتر گردش کند و کمکی به فضای فرهنگی و هنری کشور شود.
در ادامه و با درخواست رضا آشفته، زیبا برجیفلاح نویسنده و کاگردان نمایش به معرفی کارها و فعالیتهای نمایشی پیشین خود پرداخت. او از فعالیتهایش در زمینهی نمایش خلاق، قصهگویی و شعر در مهدکودک و نزد خردسالان یاد کرد و این امر را به عنوان مدخلی برای ورود به بحث و پرداخت به نمایش پنگوئنها در نظر گرفت و ادامه داد که جرقه و الهام اولیهی نمایشهایش توسط خود کودکانی که با آنها ارتباط دارد در ذهن او شکل میگیرد و به طور خاص در رابطه با این نمایش اینگونه بیان کرد که پرسشهای بعضا نامربوط مطرح شده توسط کودکان در رابطه با فضای مجازی و به طور خاص در پلتفرم اینستاگرام و همین درگیری کودکان با فضای مجازی باعث شده که او به تحقیق و پژوهش در این زمینه بپردازد و تلاشی در این مسیر انجام داده تا خروجی پژوهشهایش را در دل نمایشش جای دهد. او ادامه داد که اساسا حتی در زندگی والدین و در مواجه با تراپیستها ممکن است افراد با این مسأله مواجه شوند که ریشهی برخی از اعمالشان را در کودکی خود دریابند و همین مورد نیز باید محرکی برای اهمیت دوچندان آگاهیبخشی به کودکان و مانور روی سنین پایینتر و پرداخت به آنان باشد. برجیفلاح به زندگی و رشد کودکان زمانهی کنونی و زندگی و رشد آنان در بستر فضای مجازی اشاره کرد و مسأله آموزش استفاده و چند و چون برخورد با این فضا را به عنوان محرک دیگری برای کار کردن روی این جنبهها در اثر خود در نظر گرفت. وی افزود که پرداخت به خوشبختی و بخشهای زیبای زندگی در نمایش پنگوئنها به سبب نمایش صرف نیست بلکه بخشی از آن در جهت مشخص کردن مسیرهایی شخصی برای هر مخاطب حرکت میکند. در رابطه با متن نمایش نیز اضافه کرد که پسزمینه و بخشی از نگاه اثر با استناد به کتابی در حوزهی فلسفهی کودک با نام "خوشبختی یعنی چه" بوده و همین مسأله است که پرسش اصلی و بنیادین اثر را مطرح میکند و در راستای پاسخ دادن به آن برمیآید و قدم برمیدارد. در بخشی دیگر و در ادامهی نشست کارگردان پنگوئنها مطرح کرد که نمایشش برای مخاطبهای کودک و نوجوان و بزرگسالان و والدین طراحی شده و جلوههای بصری اعم از نور و رنگ و از سویی موسیقی موجود در اثر سبب لذت مخاطب خردسال نمایش میشود و برای سنین بالاتر و در برخورد نوجوانان با نمایش، آنها را با جنبههایی مانند مواجهه با مفاهیمی مانند خوشبختی و لذتهای وسیع و درگیر کردن ذهن آنها با چنین مفاهیمی مواجه میکند. از طرفی با توجه به این مسأله که همواره کودک به همراه والدین خود برای تماشای نمایش به سالنهای اجرا میآید، حرف زدن و مخاطب قرار دادن والدین را هم به عنوان نکتهای مهم و واجد ارزش در نمایشهای کودک دانست.
در ادامهی نشست، رضا آشفته به بررسی اثر پرداخت و برای آغاز سخنان خود، تمرکز بر روی موضوع اصلی نمایش را لازم دانست و بیان کرد که به دید او اساس و بنیان نگاه اثر بر روی بیان خوشبختی در دنیای مدرن و در سلطهی فضای مجازی و اینترنت و حوزهی بلاگری و مناسبات و تاثیرات بعضا مخرب آن بنا شده اما مسألهای که مطرح میشود این است که مخاطب اصلی و هدف این اثر مشخص نیست؛ درک مفاهیمی مانند خوشبختی از دورهی نوجوانی آغاز میگردد و کودکان اساسا و با نیازهای اندک و خوشحالیهای سادهشان، خوشبخت هستند. او ادامه داد که مسألهی این تمرکز روی مفهوم کلان خوشبختی است؛ مؤلفهای عقلی و منطقی که از دورهی نوجوانی برای انسان مطرح میشود. از سوی دیگر مادری به نمایش درمیآید که در فرایند شهرت کاذب و در چشم و مورد توجه قرار گرفتن زودتر از موعد کودک و به شکل کلی خانوادهی خود و اشتراکگذاری لحظه به لحظهی زندگی خویش، از حقیقت زندگی جمعی و ذات روابط خانوادگی دور میشود و این نمایش بیان میکند که درگیری با امور جانبی و مسابقهها و فضاهای مجازی و پوشالی، نتیجهی مطلوبی در پی نخواهد داشت و این مسأله را در ساحت امری باطل جلوه میدهد و شکل دادن به چنین موقعیتی دال بر پرسشمندی و باری به هر جهت نبودن خالق این اثر دارد. آشفته در ادامهی با رویکردی انتقادی نشست مطرح کرد که متأسفانه مسألهی درام و پایبندی به مناسبات آن در تئاتر کودک و نوجوان مطرح نیست و چرا باید اینگونه باشد؟ وی افزود که مهمترین مشکل در جشنوارهی تئاتر کودک و نوجوان هموان نیز همین مسألهی عدم وجود درام بوده. از طرفی اما باید به این هم اشاره کرد که گاها در این حوزه نیز نمایشنامههای خوبی مینویسند و حتی اقتباسهای خوب و قابلقبولی صورت میگیرد اما این، بخش اندگی از آثار این حوزه را در بر میگیرد. آشفته افزود که زیبا برجیفلاح بسیار دغدغهمند است و این، حُسن او است. این امر مشهود است که او از جان و وقت و مادیات خویش مایه گذاشته و هزینه کرده تا رضایت مورد نظر مخاطب خویش را جلب کند. او به بیان این ایراد در تئاتر ایران نیز پرداخت که متأسفاه ایت تئاتر، تفکیکشده نیست؛ گویی محدود و منحصر به بخشهای خاصی نمیشود و مخلوط و درهمآمیخه مینماید. حتی در مواقعی تفکیک جنسیتی نیز در آثار موجود است؛ برای مثال همین نمایش پنگوئنها بیشتر دخترانه است تا پسرانه! آشفته در حوزهی اجرایی اثر نیز بیان کرد که حسن و فضیلت این اثر این است که بیش از یک عده و یک گروه از مخاطبان را درگیر میکند و گروهی درگیر قصه و خط داستانی و گروهی دیگر به سبب موسیقی و جاذبهها بصری، اثر را دنبال میکنند. او ادامه داد که باید کار کودک متوجه نابسامانیهای موجود میان تماشاگران و کودکان حاضر در سالن باشد؛ اگر راوی خردسال ما نمیتواند این ارتباط را ایجاد کند، میتوان با بهرهوری از تکنیک فاصلهگذاری، بازیگران بزرگسال اثر، بازگشت تمرکز و توجه سالن را ایجاد کنند و ریتمی که گاها به هم میریزد و پراکندگی که پدید میآید و انحرافی که با توجه به ذات کودک اتاق میافتد را سامان دهند. از سوی دیگر حضور خردسالی که کتاب میخواند و به عنوان راوی عمل میکند امر بسیار زیبا و جذابی است؛ این که خوشبختی از نظر این راوی خردسال چیست؛ این تکنینک برشتی رابطه میان راوی و درام و اپیزودیک بودن روند نمایش و به کار گیری این عناصر در تئاتر کودک امر ارزشمندی است. از طرفی هم دادن و القای فضای بصری و جلوهی دکور و لباس و نور و گریم و این مشخصهی مهم در بایگری و بازیگیری از کودکان که آنها گویی خودشان بودند و از هر گونه تظاهر دور بودند نیز این نمایش را ارزشمندتر میسازد. در نهایت ما با نمایش و اجرایی مواجهیم که با این وجود که این بلاتکلیفی را دارد که مخاطب هدفش چه کسی است و برای چه کسی مناسب است و داستانی دارد که باید بدل به درام گردد که البته کنشمندی کودکان است که آن همذاتپنداری و حداکثر تاثیر را ایجاد میکند؛ اما همین باری به هر جهت نبودن و این که از تمام جنبههای اثر مشخص است که برجیفلاح دغدغهی کودکان و پرداخت به این گروه سنی را دارد، نمایش پنگوئنها را به اثری بااهمیت باارزش بدل میسازد.
هومن نجفیان نیز در ابتدای سخنان خود به بیان و نقد این مسأله پرداخت که برای تئاتر کودک فضایی در دانشگاهها و بسترهای آکادمیک تئاتر ایران فراهم نشده و از این جهت، تئاتر کودک بسیار مهجور واقع شده. این اتفاق به هیچ وجه قابل پذیرش نیست و باید در چنین فضاهایی به تئاتر کودک توجه دوچندانی شود و اقلا شاهکارهای تئاتر کودک در فضای آکادمیک تئاتر ایران تدرس شود. او ادامه داد که در صحبت راجع به تئاتر کودک نمیتوان از تلاشها و روشهای روز کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نام نبرد؛ فضایی که هم از آغازگران پرداخت به تئاتر کودک بوده و از پیشتازان این عرصه است. وی ادامه داد که اساس تئاتر، با جریان روشنفکری تعریف شده؛ جریانی که با دغدغههای اجتماعی و مسائلی که مختص بزرگسالان است و با پرداخت به نامدارانی چون چخوف و ایبسن تعریف میشود. در این میان اما تئاتر کودک و کارورزان آن هستند که که در محاق سایه و به دور از مرکز توجهاند. نجفیان اینگونه توصیف کرد که پرداخت به تئاتر کودک به معنای تعلیم تماشاگر و خلق و آفرینش مخاطب و منتقد و فعال تئاتری آینده است. او از ویژگیهای مثبت این اثر به بیان مسألهی کودک در جهان مدرن و فضای خاص آن و دوری از فضا و جهان مورد نیاز کودک پرداخت؛ این که نمایش پنگوئنها بیان میکند که باید در جامعهی معاصر، فضایی هم برای پرداخت به رنجها و دغدغههای کودک ایجاد شود. از طرفی باید تماشاگر کودک خود را بر روی صحنه ببیند و با مسائل و دغدغهها و رنجهای خود مواجه شود اما میتوان گفت این بیشتر درگیر پرداخت به مسائل مخاطب نوجوان و بزرگسال خویش است. وی اضافه کرد که به نگاه او باید آرمانگرا باشیم و با این رویکرد با تئاتر کودک مواجه شویم که پدر و مادر در آن نقش اصلی را نداشتهباشند و محوریت اثر بر روی کودکان باشد. نگاه اصلی این اثر اما به نوجوانان است. پلات اثر بر محور تقابل پدر و مادر میگردد و اینگونه است که کودک در محاق قرار میگیرد. مسألهی اصلی همان جدال است و کودکان موجود روی صحنه، کنشمندی کافی را ندارند. اگر قرار است کودک به عنوان قربانی این فضا و این موضوع در نظر گرفته شود، همان قربانی است که باید کنشگر باشد و بتواند حس سمپاتی و نهایت همذاتپنداری را در مخاطب پدید آورد. این اساس مسألهی کنشمندی کودک، مسألهای انکارناپذیر در درام کودک است. به عقیدهی من نه تنها کودک در این نمایش کمرنگ است؛ بلکه گاها بیرنگ مینماید! اما از مسألهمندی این نمایش نیز نمیتوان گذشت. با تمام این موارد، در این نمایش کودک مونولوگهایی خلق شده که مسألهی تئاتر مدرن است. نجفیان در مورد تفکیک جنسیتی اثر و در ادامهی سخنان رضا آشفته نیز اضافه کرد که این عدم تفکیک جنسیتی، از نظرگاه روانشناسی بسیار برای جذب مخاطب مهم است. او در مورد اجرا ی صحنهای نیز اینگونه بیان کرد که اثر در کلیت اثر خوبی است و صرفا در بخشی با سختگیری میتوان گفت که گاها حضور متکثر بازیگران به کیفیت اثر لطمههایی وارد میکتد. اما به شکل کلی، پنگوئنهای زیبا برجیفلاح اثری قابلدفاع و قابلصحبت است و جهان کودکانه و جهان بزرگسالانه را به خوبی با یکدیگر تلفیق میکند. وی در ادامه به بررسی و پرداخت به بازیگریهای نمایش پرداخت و جزئیپردازی کارگردان اثر را در این بخش که رابطهای تعریف کرده که در ان کودک در مواجهه با بزگسال سعی در منطقی صحبت کردن دارد؛ نکتهای که شاید مسأله و دغدغهی بزرگترها در همین برخورد نباشد؛ این امر بسیار سنجیده و منطقی است که گویی بازیگران کودک میخواهند خودشان باشند و این توقع را دارند که والدین نیز با آنها خردمندانه برخورد کنند. او همچنین به تحسین روشنک کریمی برای اجرای صحیح و خصوصا سکوتها و مانورهایی که بر خلاف هیاهوی شخصیتش دارد و ریزهکاریهای بازی او و کودک خردسالی که بدون داشتن سواد، به روایت داستان از روی کتاب میپرداخت اشاره کرد و آن را بهترین نوع اجرا دانست.